کشتی کامیاران
Hell In A Cell 2014
Night Of Champions 2014
( تاریخ برگزاری :26 اکتبر ( 5 آبان : مسابقات ثبت شده John Cena --- Dean Ambrose Seth rollins --- Cena VS Ambrose Winner : مسابقات احتمالی Aj Lee --- Brie Bella Rusev --- Shamus Goldust & Stardust --- Usos Hell In A Cell 2014 Timer : | ||
صفحه اصلی عناوین مطالب آر اس اس آرشیو تماس با ما پروفایل طراح قالب | ||
بدبینی نسبت به حاکمیت موجب شد کمتر کسی شایعه خودکشی تختی را بپذیرد. همه جا گفته می شد حاکمیت این پهلوان مردمی را کشته و در هتل صحنه سازی کرده که مردم را بفریبد. مجله فکاهی توفیق خبر درگذشت تختی را چنین انعکاس داد: تختی را خودکشی کردند! به رغم فشارها و ترفندهای ماموران امنیتی، مردم از همه جا هجوم آورده و تشییع جنازه باشکوهی از پهلوان آزاده خویش به عمل آوردند. جنازه مرحوم تختی در ابن بابویه شهرری به خاک سپرده شد. گفته شده است پس از شنیدن خبر مرگ تختی، مردم همه شهرهای ایران به شدت متاثر شدند و حتی در نقاط مختلف کسانی به این دلیل دست به خودکشی زدند. در کرمانشاه قصابی به این کار مبادرت کرده بود. پس از مرگ او مردم روی شیشه مغازه اش خواندند که با خط درشت نوشته بود: «جهان بی جهان پهلوان ماندنی نیست». به راستی که آنچه ماندنی و پایدار است جز راستی و درستی نیست. ● جهان پهلوان جهان پهلوانا صفای تو باد / دل مهرورزان سرای تو باد بماناد نیرو به جان و تنت / رسا باد صافی سخن گفتنت مرنجاد آن روی آزرمگین / مماناد آن خوی پاکی غمین به تو آفرین کسان پایدار / دعای عزیزان تو را یادگار روانت پرستنده راستی/ زبانت گریزنده از کاستی دلت پرامید و تنت بی شکست / بماناد ای مرد پولاددست که از پشت بسیار سال دراز / که این در به امید بوده است باز هلا رستم از راه باز آمدی/ شکوفا جوان سرفراز آمدی طلوع تو را خلق آیین گرفت/ ز مهر تو این شهر آذین گرفت که خورشید در شب درخشیده ای / دل گرم بر سنگ بخشیده ای نبودی تو و هیچ امیدی نبود / شبان سیه را سپیدی نبود نه سوسوی اختر نه چشم چراغ/ نه از چشمه آفتابی سراغ فرو برده سر در گریبان همه / به گل سایه شمع پیچان همه به یاد تو بس عشق می باختند / همه قصه درد می ساختند که رستم به افسون ز شهنامه رفت / نماند آتشی دود بر خامه رفت جهان تیره شد رنگ پروا گرفت / به دل تخمه نیستی پا گرفت به رخسار گل خون چو شبنم نشست / چه گل ها که بر شاخه تر شکست بدی آمد و نیکی از یاد برد / درخت گل سرخ را باد برد هیاهوی مردانه کاهش گرفت / سراپرده عشق آتش گرفت گر آوا در این شهر آرام بود / سرود شهیدان ناکام بود سمند بسی گرد از راه ماند / بسی بیژن مهر در چاه ماند بسی خون به تشت طلا رنگ خورد / بسی شیشه عمر بر سنگ خورد سیاووش ها کشت افراسیاب/ ولیکن تکانی نخورد آب از آب دریغا ز رستم که در جوش نیست / مگر یاد خون سیاووش نیست؟ از این گونه گفتار بسیار بود / نبودی تو و گفتنه در کار بود کنون ای گل امید بازآمده / به باغ تهی سروناز آمده به یلدا شب خلق بیدار باش / به راه بزرگت هشیوار باش که در تنگنا کوچه نام و ننگ / که خلق آوریده است در آن درنگ تو آن شبرو ره گشاینده ای / یکی پیک پرشور آینده ای بر این دشت تف کرده از آرزو / تویی چشمه چشم پرجست وجو تو تنها گل رنج پرورده ای / که بالا گرفته برآورده ای به شکرانه این باغ خوشبوی کن / تو از باغی ای گل بدان روی کن کلاف نواهای از هم جدا / پی آفرین تو شد یک صدا تو این رشته مهر پیوند کن/ پریشیده دل ها به یک بند کن که در هفت خوان دیو بسیار هست / شگفتی دد آدمی سار هست به پیکار دیوان نیاز آیدت / چنان رشته ای چاره ساز آیدت عزیزا ! نه من مرد رزم آورم / یکی شاعر دوستی پرورم ز تو دل فروغ جوانی گرفت / سرودم ره پهلوانی گرفت ببخشا سخن گر درازا کشید / که مهرت عنان از کفم واکشید درودم تو را باد و بدرود هم / یکی مانده بشنو تو از بیش و کم که مردی نه در تندی تیشه است/ که در پاکی جان و اندیشه است نظرات شما عزیزان:
|
| |
[ طراح قالب :وایولت اسکین ] [ Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir ] |